محل تبلیغات شما

آفت فرهنگ و ادب

نقدی بر لغو شدن رونمایی کتاب مادرانه ها

جعفر سید

نیینى باغبان چون گل بکارد

چه مایه غم خورد تا گل بر آرد؟!

 

به روز و شب بود بى صبر و بى خواب

گهى پیراید او را، گه دهد آب

 

گهى از بهر او خوابش رمیده

گهى خارش به دست اندر خلیده

 

به امید آن همه تیمار بیند

که تا روزى بر او گل بار بیند .

این ابیات شیوا از منظومه ویس و رامین» اثر فخرالدین اسعد گرگانی را در طلیعه سخنم به این دلیل آوردم تا بگویم کار هر نویسنده و شاعر و بلکه هر صاحب هنری شبیه پرورش بوته گل و به ثمر نشاندن درخت است. گاه پیش می ­آید که توفانِ بی رحم، حاصل باغبان را بر باد می­ دهد و یا از این بدتر سیلِ سیاه، ریشه­ اش را برمی ­کند و یا ملخ ­ها تخمش را می­ خورند!  اما به قول سهراب سپهری: تا شقایق هست، زندگی باید کرد.»

پس از کسب مجوز و جاپ و اعلام وصول کتاب دو جلدی ­ام با عنوان مادرانه ها» که در بردارنده اشعار شاعران گذشته و معاصر در حق مادر، زن و دختر است؛ مورد توجه و استقبال استادان ادبیات و شاعران نامدار واقع شد؛ از آنجا که اصالتاً اهل سمنانم، طی نامه ­ای به شماره 6270 مورخه 19 دی ماه 98 به اداره کل کتابخانه­ های استان سمنان به روال سایر آثارم درخواست رونمایی نمودم و پس از موافقت آن مرکز برای برگزاری در 6 بهمن 98، کار دعوت از شاعران و نویسندگان و تبلیغات لازم انجام شد و استاد عبدالرفیع حقیقت هم به این مناسبت پیامی نوشت که قرائت شود و دو میهمان گرانقدر از تهران به سمنان آمدند و در روز مقرر ریز برنامه با مسئول برگزاری(رئیس کتابخانه های شهرستان سمنان) هماهنگ شد.

با میهمانان ارجمند تهران در هتل گردشگری سمنان بودم و آماده می ­شدیم تا به سالن برویم که ناگهان مسئول برگزاری برنامه (رئیس کتابخانه­ های شهرستان)، با صدایی مضطرب تماس گرفت و گفت: مشکلی پیش آمده و پنج دقیقه به اداره تشریف بیاورید.» گفتم با میهمانان آماده شده ­ایم و الان می ­آییم که گفت: نه، برنامه کنسل شده و نهاد کتابخانه­ های مرکز مجوز نداده» طبعاً بسیار ناراحت شدم و به میهمانان گفتم اجازه بدهید سریع به سالن بروم و ببینم چه اتفاقی افتاده است. در بین راه به دفتر آقای مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانه ­های کشور تماس گرفتم و در جلسه بود و گفتم اضطراری است، بروید داخل جلسه بگویید رونمایی کتاب که قبلاً هماهنگ شده بود در لحظه برگزاری لغو شده است. شماره ­ام را گرفتند تا پاسخ دهند. وقتی به محل برگزاری رونمایی و دفتر مدیرکل کتابخانه ­های استان رفتم، از مدیر و معاون و مسئول شهرستان و حراست همه را بیش از خود پریشان و مضطر دیدم و گفتند ما هم ناراحتیم و بعد موضوع را پیگیری می­ کنیم؛ تا این لحظه همه گونه همکاری را در تدارک پذیرایی و آماده سازی سالن و دعوت­ها داشته ­ایم و شماره شاعران را بدهید تا زنگ بزنیم حضور نیابند.» اما من نمی­ پذیرفتم و خواستم دلیل آنرا مستند و صریح بگویند. چرا که از قبل برنامه هماهنگ شده بود و نمی­ خواستم چوپان دروغگو باشیم. با فرماندار محترم سمنان تماس گرفتم، با آنکه در جلسه بود موضوع را مطرح ساختم گفت: اگر از پیش هماهنگ شده، بسیار کار غیر اخلاقی کرده­اند و پیگیری می ­کنم.» دقایقی بعد از فرمانداری تماس گرفتند و گفتند پیگیری شد و برنامه از اداره کل تهران لغو شده و مربوط به استان نیست. به نهادهای امنیتی تماس گرفتم، گفتند شما از طریق همان کسانی که لغو کردند، پیگیر شوید. به آقای دکتر کواکبیان تماس گرفتم، از این اتفاق ناراحت شد و اظهار داشت: به شدت با آنان برخورد می­ کنم.» اما این کارکنان کتابخانه های استان و شهرستان طبعاً به لحاظ اداری تابع و تسلیم کسانی بودند که اوامر نابخردانه صادر کرده بودند و چاره­ای نبود جز عذرخواهی آنان و ما از میهمانان و مراجعه کنندگان.

مرتب از سوی افراد مختلف با من تماس می­ گرفتند که چه شده و چرا زودتر خبر ندادید؟» و شما حس کنید در آن شرایط چه حالی داشتم. نبضم تند می ­زد و به شدت به هم ریخته بودم. خدا را شکر که دو میهمان خردمند و باتجربه همراهم بودند و مرتب با سخنان خود آرامم می­ کردند. آنان را به دیدن اماکن تاریخی سمنان بردم و بر پدر و مادر عاملان لغو مراسم، صلوات می ­فرستادم.

چند فرض برای لغو رونمایی کتاب به ذهن می­ رسد و هرکس به ظن خود به نوعی حدس می ­زند:

1- به سبب ایراد و عدم صلاحیتی که لابد شخص من داشته ­ام، مجوز نداده­ اند.

2- یا کتاب ایراد داشته و غیر مجاز بوده است

3- یا ایراد از شاعران و میهمانان بوده است

4- و یا حسودان و عقرب­ های ضد فرهنگ که در گذشته از نقدهایم ناراحت بوده­ اند، زیرآب زده ­اند و ذهنیت ساخته ­اند.

الف- در فرض اول باید بگویم کارنامه ­ام روشن است. سالها در حوزه وزارتی به عنوان کارشناس ادبی و هنری شاغل بوده­ ام و دهها تقدیر از مقامات دارم. مبتکر و خلاق و خبره شناخته شده ام، اکنون هم مدیر انتشاراتم و ممنوع القلم هم نیستم. هرکس کوچکترین سند و مدرکی علیه من دارد به دادگاه ارایه دهد. نه محکوم به جرمی هستم و نه زیر بلیت حزب و گروهی. و نه اختلاس کرده­ ام. خود را مدافع فرهنگ و انقلاب و نظام می دانم و الحمدلله پاکباز عشقم و نوع سلوک زندگی ­ام را هزینه فرهنگی زیستن می ­دانم.

ب- در فرض دوم کتاب دارای مجور و اعلام وصول از مرجع رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و اینکه نهاد کتابخانه­ ها برای رونمایی در یک ساعت و در یک سالن مجوز نداده ، اهمیتش بسیار کمتر از خواندن آن در تمام زمان ­ها و کل کشور است.

ج- با فرض سوم باید بگویم میهمانان و شاعران از انسان­های نیک اندیش و گرانقدری انتخاب شدند که هرگز غباری از خطا در زندگی ندارند.

د- در فرض چهارم دقیق نمی­ دانم که حسودان نقش داشته­ اند یا نه اما می­ دانم که با تعطیل شدن رونمایی خوشحال شدند. آنچنان که از سقوط هواپیمای مسافری، اوپزیسیون ­های ایران خوشحال شدند. اما به آنان می گویم حق، کتمان نمی­ شود. به قول جامی:

پری رو تاب مستوری ندارد

چو بندی در، سر از روزن درآرد

حتی اگر این فرض ­ها درست بوده باشد، باید از پیش اجازه نمی­ دادند. نه اینکه در لحظه ورود به سالن، برنامه را لغو کنند. به عنوان تحلیلگر اجتماعی، این عمل آنان را به مثابه ترور فرهنگ و کتاب و آبروی شهری می ­دانم که آن را دارالمرحمت نامیده اند و به شهر اخلاق مشهور است.

بهتر است مرکزی را که مجوز نداده است یعنی واحد منابع اداره کل کتابخانه های کشور را ، بیشتر معرفی کنم، این واحد کارش معمولاً انتخاب و تأیید کتاب برای خرید در شمارگان مختلف است. اگر ناشری مقبول و مقربشان باشد هرچه بخواهند از او خرید می­ کنند و اگر نه، حتی ندیده کتاب­ هایش را رد می ­کنند. چون علوم کتاب ­ها، متنوع و مختلف هستند، افرادشان بعضاً صلاحیت انتخاب ندارند و با توجه به حجم آثار حتی به فرض داشتن صلاحیت، فرصت خواندن ندارند.

چند سال پیش که به این نهاد اعتراض کردم که: پس از سالیان بسیار  کار نشر و تألیف آثار مهم، چرا هیچ خریدی از نشرم نشده اما در انبار شما انبوه کتاب­ های کم ارزش وجود دارد.» شخصی از آن نهاد با نام خانوادگی خود را معرفی کرد و گفت معاون نهاد هستم و باید حضوری به دفترتان بیایم و صحبت کنیم. خوشحال شدم و یک روز آمد و یک ساعت کلی درد دل فرهنگ و کتاب را برایش بیان کردم و بی نتیجه رفت و معنی دیپلماسی حضورش را آن هنگام نفهمیدم و هرماه زنگ می ­زدم که چه شد؟ می ­گفت از طریق  سایت، عناوین کتاب ­ها را بفرست، ده بار فرستادم، گفت: نیامده! آخر با سی دی بردم. دیدم در آنجا جوان کارمند دیگری را به نام خانوادگی همان معاون صدا زدند. پرسیدم اینجا دو نفر با این فامیلی دارید؟ گفت نه، فقط منم. گفتم یکی از معاونان، همنام شما نیست؟ تعجب کرد و گفت نه. سی دی را تحویل دادم.

بعد از مدت­ها باز تحویل سی دی هم ثمری نداشت و با تماس­ها و پیگیری مکرر سرانجام از هر عنوان کتاب ­هایم فقط هشت جلد خرید کردند و هنگامی که برای تحویل به انبارشان رفتم دیدم که از بعضی ناشران به قدری خرید کرده ­اند که با کامیون بزرگ کتاب ­آورده ­اند و اینجا بود که علت حضور آن معاون را دریافتم.

در سال ­های اخیر نیز به عملکرد سلیقه ­ای دو معاون آنان سخت اعتراض کردم و نامه ­ای به شماره 6168 مورخه  19/1/96 به دبیرکل محترم آقای مختارپور که انسان شریف و درستکاری است، نوشتم و عمل آنان را به قصابی کتاب» تشبیه کرده­ام.

خب من یک سال وقت نشرم را بر سر چاپ کتاب سال امنیت اجتماعی در 1400 صفحه گذاشتم تا روابط علت و معلولی آسیب های اجتماعی شناخته شود، تمام دانشگاهها و حوزه های علمیه کتاب را دیدند و خریدند و شش نوبت به چاپ رسید، اما نهاد کتابخانه ­ها آن را ندید و اگر شخص مختارپور دستور نمی ­داد همان صد جلد را هم نمی ­خریدند. به معاون مرتبط با واحد منابع نوشتم یکی از کتاب­ های معرفی شده شرح قوانین انتخابات ریاست جمهوری و شوراهاست که تا به حال سابقه نداشته و دکتر کواکبیان تألیف کرده ­اند. با پرخاش گفت: کتاب دکتر کواکبیان را مخصوصاً نمی ­خریم .» یک معاون بخش فرهنگی نباید به کتاب­ ها جناحی نگاه کند.

در نامه دیگری پس از اعتراض به رفتار خودسرانه و غیرمنطقی آنان به دبیرکل محترم نوشتم:

اینجانب مدیر انتشارات آشنایی که عمر و سرمایه ­ام را در راه نشر و فرهنگ گذاشته­ ام، ناگزیرم به استحضار برسانم برخی از همکاران آن نهاد مهم، متأسفانه احساس می­ کنند که مالک الرقاب کتابند و بی آنکه با محتوای کتاب آشنا باشند آن را رد می­ کنند. اگر نگوییم انتخاب خرید آنان صرفاً روی روابط و کنار آمدن با بعضی ناشران صورت می­ گیرد، باید لااقل بپذیریم که این سوء رفتارها و کج سلیقگی­ ها از سر عدم آگاهی و شناخت آنان نسبت به وظیفه مهمی است که بر عهده دارند.

اینجانب طی نامه ­هایی به شماره 6155 مورخه 9/ 3/ 1396 مثبوت در دبیرخانه آن نهاد به شماره 11295 در تاریخ 9/ 3/ 1396 و 6176 مورخه 1/ 6/ 1396  و . و نیز از طریق سایت آن نهاد، کتاب­ های نشرم را معرفی کرده ­ام اما دریغ از خرید یک جلد کتاب.»

اما گو اینکه مصائب سوء استفاده­ های مالی کشور بیش از آن است که به بخش کتاب برسند. بی توجهی آنان در حالیست که بیش از شصت هزار جلد کتاب به کتابخانه مرکزی و اقصی نقاط محروم کشور اهدا کرده ­ام

بعضی از کتاب­هایم را به مقام معظم رهبری تقدیم نموده ­ام و دفتر ایشان تقدیر کردند. خبرگزاری ایبنا، خبرگزاری مهر، ایرنا و . و استادان بزرگ ادبیات برخی از تألیف ­هایم را تأیید و تحسین کرده ­اند. این چه خود محوری نهاد کتابخانه­ ها و چشم بستن بر حقیقت است؟!  چرا رونمایی این کتاب مهم را که در زمان مرتبط و مناسب شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) بود،  آنهم در لحظه برگزاری لغو کردند؟!

نهاد کتابخانه‌ها برود یقه‌ خود را نگاه کند. بسیاری از اهالی قلم و ادب خبر ندارند که در برگزاری تجلیل از چهل پدیدآور به مناسبت چهلمین سال انقلاب اسلامی، آن نهاد چه خبط و خطای بزرگ کرده است!؛ بگذریم از اینکه شاعر و نویسنده و بخش کودک و نوجوان را تفکیک نکرده، یک نویسنده را جزء چهل نفر پدیدآور انقلابی یاد کرده ­اند که جلای وطن کرده و به انقلاب پشت نموده است و در کانادا زندگی می‌ کند!! و آنهایی هم که تجلیل شدند، بعضاً ارتباطی با استان برگزار کننده نداشتند.

بهتر است نهاد کتابخانه‌ ها به جای شیوه حذف منتقدان دلسوز، به اصلاح و جراحی خود بپردازد و رونمایی کتاب ارزشمند مادرانه ‌ها را که در زمان مرتبط و مناسب شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تمهید شده بود در لحظه شروع برگزاری تعطیل نکند.

زنبور درشت بی مروت را گوی

باری چو عسل نمی­ دهی نیش مزن

11 بهمن ماه 1398

 

 

 

مدیر انتشارات آشنایی خبر داد: به زودی دو کتاب دیگر پیمان وجدانی کیا منتشر می شود

آفت فرهنگ و ادب نقدی بر لغو شدن رونمایی کتاب مادرانه ها جعفر سید

 آیین رونماییِ کتاب دو جلدی مادرانه‌ها ✍️ تالیف، تدوین و تصحیح جعفر سید

کتاب ,نهاد ,های ,می­ ,آنان ,رونمایی ,فرهنگ و ,که در ,را به ,رونمایی کتاب ,و به

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

متین فرامرزی