محل تبلیغات شما



مدیر انتشارات آشنایی خبر داد:

به زودی دو کتاب دیگر پیمان وجدانی کیا منتشر می شود

جعفر سید مدیر انتشارات آشنایی از چاپ دو اثر دیگر پیمان وجدانی کیا به نام 

(فروش موفق) و (حس ناب عاشقانه) یاد کرد.

این پدید آور پیش از این چند کتاب دیگر با عناوین: گیلگمیش، پیامبران حقیقت، نادیدنی ها، ماجراهای آقای حساس، دعاهای قرآنی، فرمانده مشرقی، و زندگینامه شیطان لعین و رجیم به چاپ رسانده است.

 


آفت فرهنگ و ادب

نقدی بر لغو شدن رونمایی کتاب مادرانه ها

جعفر سید

نیینى باغبان چون گل بکارد

چه مایه غم خورد تا گل بر آرد؟!

 

به روز و شب بود بى صبر و بى خواب

گهى پیراید او را، گه دهد آب

 

گهى از بهر او خوابش رمیده

گهى خارش به دست اندر خلیده

 

به امید آن همه تیمار بیند

که تا روزى بر او گل بار بیند .

این ابیات شیوا از منظومه ویس و رامین» اثر فخرالدین اسعد گرگانی را در طلیعه سخنم به این دلیل آوردم تا بگویم کار هر نویسنده و شاعر و بلکه هر صاحب هنری شبیه پرورش بوته گل و به ثمر نشاندن درخت است. گاه پیش می ­آید که توفانِ بی رحم، حاصل باغبان را بر باد می­ دهد و یا از این بدتر سیلِ سیاه، ریشه­ اش را برمی ­کند و یا ملخ ­ها تخمش را می­ خورند!  اما به قول سهراب سپهری: تا شقایق هست، زندگی باید کرد.»

پس از کسب مجوز و جاپ و اعلام وصول کتاب دو جلدی ­ام با عنوان مادرانه ها» که در بردارنده اشعار شاعران گذشته و معاصر در حق مادر، زن و دختر است؛ مورد توجه و استقبال استادان ادبیات و شاعران نامدار واقع شد؛ از آنجا که اصالتاً اهل سمنانم، طی نامه ­ای به شماره 6270 مورخه 19 دی ماه 98 به اداره کل کتابخانه­ های استان سمنان به روال سایر آثارم درخواست رونمایی نمودم و پس از موافقت آن مرکز برای برگزاری در 6 بهمن 98، کار دعوت از شاعران و نویسندگان و تبلیغات لازم انجام شد و استاد عبدالرفیع حقیقت هم به این مناسبت پیامی نوشت که قرائت شود و دو میهمان گرانقدر از تهران به سمنان آمدند و در روز مقرر ریز برنامه با مسئول برگزاری(رئیس کتابخانه های شهرستان سمنان) هماهنگ شد.

با میهمانان ارجمند تهران در هتل گردشگری سمنان بودم و آماده می ­شدیم تا به سالن برویم که ناگهان مسئول برگزاری برنامه (رئیس کتابخانه­ های شهرستان)، با صدایی مضطرب تماس گرفت و گفت: مشکلی پیش آمده و پنج دقیقه به اداره تشریف بیاورید.» گفتم با میهمانان آماده شده ­ایم و الان می ­آییم که گفت: نه، برنامه کنسل شده و نهاد کتابخانه­ های مرکز مجوز نداده» طبعاً بسیار ناراحت شدم و به میهمانان گفتم اجازه بدهید سریع به سالن بروم و ببینم چه اتفاقی افتاده است. در بین راه به دفتر آقای مختارپور دبیرکل نهاد کتابخانه ­های کشور تماس گرفتم و در جلسه بود و گفتم اضطراری است، بروید داخل جلسه بگویید رونمایی کتاب که قبلاً هماهنگ شده بود در لحظه برگزاری لغو شده است. شماره ­ام را گرفتند تا پاسخ دهند. وقتی به محل برگزاری رونمایی و دفتر مدیرکل کتابخانه ­های استان رفتم، از مدیر و معاون و مسئول شهرستان و حراست همه را بیش از خود پریشان و مضطر دیدم و گفتند ما هم ناراحتیم و بعد موضوع را پیگیری می­ کنیم؛ تا این لحظه همه گونه همکاری را در تدارک پذیرایی و آماده سازی سالن و دعوت­ها داشته ­ایم و شماره شاعران را بدهید تا زنگ بزنیم حضور نیابند.» اما من نمی­ پذیرفتم و خواستم دلیل آنرا مستند و صریح بگویند. چرا که از قبل برنامه هماهنگ شده بود و نمی­ خواستم چوپان دروغگو باشیم. با فرماندار محترم سمنان تماس گرفتم، با آنکه در جلسه بود موضوع را مطرح ساختم گفت: اگر از پیش هماهنگ شده، بسیار کار غیر اخلاقی کرده­اند و پیگیری می ­کنم.» دقایقی بعد از فرمانداری تماس گرفتند و گفتند پیگیری شد و برنامه از اداره کل تهران لغو شده و مربوط به استان نیست. به نهادهای امنیتی تماس گرفتم، گفتند شما از طریق همان کسانی که لغو کردند، پیگیر شوید. به آقای دکتر کواکبیان تماس گرفتم، از این اتفاق ناراحت شد و اظهار داشت: به شدت با آنان برخورد می­ کنم.» اما این کارکنان کتابخانه های استان و شهرستان طبعاً به لحاظ اداری تابع و تسلیم کسانی بودند که اوامر نابخردانه صادر کرده بودند و چاره­ای نبود جز عذرخواهی آنان و ما از میهمانان و مراجعه کنندگان.

مرتب از سوی افراد مختلف با من تماس می­ گرفتند که چه شده و چرا زودتر خبر ندادید؟» و شما حس کنید در آن شرایط چه حالی داشتم. نبضم تند می ­زد و به شدت به هم ریخته بودم. خدا را شکر که دو میهمان خردمند و باتجربه همراهم بودند و مرتب با سخنان خود آرامم می­ کردند. آنان را به دیدن اماکن تاریخی سمنان بردم و بر پدر و مادر عاملان لغو مراسم، صلوات می ­فرستادم.

چند فرض برای لغو رونمایی کتاب به ذهن می­ رسد و هرکس به ظن خود به نوعی حدس می ­زند:

1- به سبب ایراد و عدم صلاحیتی که لابد شخص من داشته ­ام، مجوز نداده­ اند.

2- یا کتاب ایراد داشته و غیر مجاز بوده است

3- یا ایراد از شاعران و میهمانان بوده است

4- و یا حسودان و عقرب­ های ضد فرهنگ که در گذشته از نقدهایم ناراحت بوده­ اند، زیرآب زده ­اند و ذهنیت ساخته ­اند.

الف- در فرض اول باید بگویم کارنامه ­ام روشن است. سالها در حوزه وزارتی به عنوان کارشناس ادبی و هنری شاغل بوده­ ام و دهها تقدیر از مقامات دارم. مبتکر و خلاق و خبره شناخته شده ام، اکنون هم مدیر انتشاراتم و ممنوع القلم هم نیستم. هرکس کوچکترین سند و مدرکی علیه من دارد به دادگاه ارایه دهد. نه محکوم به جرمی هستم و نه زیر بلیت حزب و گروهی. و نه اختلاس کرده­ ام. خود را مدافع فرهنگ و انقلاب و نظام می دانم و الحمدلله پاکباز عشقم و نوع سلوک زندگی ­ام را هزینه فرهنگی زیستن می ­دانم.

ب- در فرض دوم کتاب دارای مجور و اعلام وصول از مرجع رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و اینکه نهاد کتابخانه­ ها برای رونمایی در یک ساعت و در یک سالن مجوز نداده ، اهمیتش بسیار کمتر از خواندن آن در تمام زمان ­ها و کل کشور است.

ج- با فرض سوم باید بگویم میهمانان و شاعران از انسان­های نیک اندیش و گرانقدری انتخاب شدند که هرگز غباری از خطا در زندگی ندارند.

د- در فرض چهارم دقیق نمی­ دانم که حسودان نقش داشته­ اند یا نه اما می­ دانم که با تعطیل شدن رونمایی خوشحال شدند. آنچنان که از سقوط هواپیمای مسافری، اوپزیسیون ­های ایران خوشحال شدند. اما به آنان می گویم حق، کتمان نمی­ شود. به قول جامی:

پری رو تاب مستوری ندارد

چو بندی در، سر از روزن درآرد

حتی اگر این فرض ­ها درست بوده باشد، باید از پیش اجازه نمی­ دادند. نه اینکه در لحظه ورود به سالن، برنامه را لغو کنند. به عنوان تحلیلگر اجتماعی، این عمل آنان را به مثابه ترور فرهنگ و کتاب و آبروی شهری می ­دانم که آن را دارالمرحمت نامیده اند و به شهر اخلاق مشهور است.

بهتر است مرکزی را که مجوز نداده است یعنی واحد منابع اداره کل کتابخانه های کشور را ، بیشتر معرفی کنم، این واحد کارش معمولاً انتخاب و تأیید کتاب برای خرید در شمارگان مختلف است. اگر ناشری مقبول و مقربشان باشد هرچه بخواهند از او خرید می­ کنند و اگر نه، حتی ندیده کتاب­ هایش را رد می ­کنند. چون علوم کتاب ­ها، متنوع و مختلف هستند، افرادشان بعضاً صلاحیت انتخاب ندارند و با توجه به حجم آثار حتی به فرض داشتن صلاحیت، فرصت خواندن ندارند.

چند سال پیش که به این نهاد اعتراض کردم که: پس از سالیان بسیار  کار نشر و تألیف آثار مهم، چرا هیچ خریدی از نشرم نشده اما در انبار شما انبوه کتاب­ های کم ارزش وجود دارد.» شخصی از آن نهاد با نام خانوادگی خود را معرفی کرد و گفت معاون نهاد هستم و باید حضوری به دفترتان بیایم و صحبت کنیم. خوشحال شدم و یک روز آمد و یک ساعت کلی درد دل فرهنگ و کتاب را برایش بیان کردم و بی نتیجه رفت و معنی دیپلماسی حضورش را آن هنگام نفهمیدم و هرماه زنگ می ­زدم که چه شد؟ می ­گفت از طریق  سایت، عناوین کتاب ­ها را بفرست، ده بار فرستادم، گفت: نیامده! آخر با سی دی بردم. دیدم در آنجا جوان کارمند دیگری را به نام خانوادگی همان معاون صدا زدند. پرسیدم اینجا دو نفر با این فامیلی دارید؟ گفت نه، فقط منم. گفتم یکی از معاونان، همنام شما نیست؟ تعجب کرد و گفت نه. سی دی را تحویل دادم.

بعد از مدت­ها باز تحویل سی دی هم ثمری نداشت و با تماس­ها و پیگیری مکرر سرانجام از هر عنوان کتاب ­هایم فقط هشت جلد خرید کردند و هنگامی که برای تحویل به انبارشان رفتم دیدم که از بعضی ناشران به قدری خرید کرده ­اند که با کامیون بزرگ کتاب ­آورده ­اند و اینجا بود که علت حضور آن معاون را دریافتم.

در سال ­های اخیر نیز به عملکرد سلیقه ­ای دو معاون آنان سخت اعتراض کردم و نامه ­ای به شماره 6168 مورخه  19/1/96 به دبیرکل محترم آقای مختارپور که انسان شریف و درستکاری است، نوشتم و عمل آنان را به قصابی کتاب» تشبیه کرده­ام.

خب من یک سال وقت نشرم را بر سر چاپ کتاب سال امنیت اجتماعی در 1400 صفحه گذاشتم تا روابط علت و معلولی آسیب های اجتماعی شناخته شود، تمام دانشگاهها و حوزه های علمیه کتاب را دیدند و خریدند و شش نوبت به چاپ رسید، اما نهاد کتابخانه ­ها آن را ندید و اگر شخص مختارپور دستور نمی ­داد همان صد جلد را هم نمی ­خریدند. به معاون مرتبط با واحد منابع نوشتم یکی از کتاب­ های معرفی شده شرح قوانین انتخابات ریاست جمهوری و شوراهاست که تا به حال سابقه نداشته و دکتر کواکبیان تألیف کرده ­اند. با پرخاش گفت: کتاب دکتر کواکبیان را مخصوصاً نمی ­خریم .» یک معاون بخش فرهنگی نباید به کتاب­ ها جناحی نگاه کند.

در نامه دیگری پس از اعتراض به رفتار خودسرانه و غیرمنطقی آنان به دبیرکل محترم نوشتم:

اینجانب مدیر انتشارات آشنایی که عمر و سرمایه ­ام را در راه نشر و فرهنگ گذاشته­ ام، ناگزیرم به استحضار برسانم برخی از همکاران آن نهاد مهم، متأسفانه احساس می­ کنند که مالک الرقاب کتابند و بی آنکه با محتوای کتاب آشنا باشند آن را رد می­ کنند. اگر نگوییم انتخاب خرید آنان صرفاً روی روابط و کنار آمدن با بعضی ناشران صورت می­ گیرد، باید لااقل بپذیریم که این سوء رفتارها و کج سلیقگی­ ها از سر عدم آگاهی و شناخت آنان نسبت به وظیفه مهمی است که بر عهده دارند.

اینجانب طی نامه ­هایی به شماره 6155 مورخه 9/ 3/ 1396 مثبوت در دبیرخانه آن نهاد به شماره 11295 در تاریخ 9/ 3/ 1396 و 6176 مورخه 1/ 6/ 1396  و . و نیز از طریق سایت آن نهاد، کتاب­ های نشرم را معرفی کرده ­ام اما دریغ از خرید یک جلد کتاب.»

اما گو اینکه مصائب سوء استفاده­ های مالی کشور بیش از آن است که به بخش کتاب برسند. بی توجهی آنان در حالیست که بیش از شصت هزار جلد کتاب به کتابخانه مرکزی و اقصی نقاط محروم کشور اهدا کرده ­ام

بعضی از کتاب­هایم را به مقام معظم رهبری تقدیم نموده ­ام و دفتر ایشان تقدیر کردند. خبرگزاری ایبنا، خبرگزاری مهر، ایرنا و . و استادان بزرگ ادبیات برخی از تألیف ­هایم را تأیید و تحسین کرده ­اند. این چه خود محوری نهاد کتابخانه­ ها و چشم بستن بر حقیقت است؟!  چرا رونمایی این کتاب مهم را که در زمان مرتبط و مناسب شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) بود،  آنهم در لحظه برگزاری لغو کردند؟!

نهاد کتابخانه‌ها برود یقه‌ خود را نگاه کند. بسیاری از اهالی قلم و ادب خبر ندارند که در برگزاری تجلیل از چهل پدیدآور به مناسبت چهلمین سال انقلاب اسلامی، آن نهاد چه خبط و خطای بزرگ کرده است!؛ بگذریم از اینکه شاعر و نویسنده و بخش کودک و نوجوان را تفکیک نکرده، یک نویسنده را جزء چهل نفر پدیدآور انقلابی یاد کرده ­اند که جلای وطن کرده و به انقلاب پشت نموده است و در کانادا زندگی می‌ کند!! و آنهایی هم که تجلیل شدند، بعضاً ارتباطی با استان برگزار کننده نداشتند.

بهتر است نهاد کتابخانه‌ ها به جای شیوه حذف منتقدان دلسوز، به اصلاح و جراحی خود بپردازد و رونمایی کتاب ارزشمند مادرانه ‌ها را که در زمان مرتبط و مناسب شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) تمهید شده بود در لحظه شروع برگزاری تعطیل نکند.

زنبور درشت بی مروت را گوی

باری چو عسل نمی­ دهی نیش مزن

11 بهمن ماه 1398

 

 

 


 

 آیین رونماییِ کتاب دو جلدی مادرانه‌ها
✍️ تالیف، تدوین و تصحیح جعفر سید

✅ ساعت ۱۶ تا ۱۷/۳۰  یک‌شنبه ۶ بهمن ماه ۹۸

خاموشی کتاب

جعفر سیّد

در حالی هفته کتاب جمهوری اسلامی (24 لغایت 30 آبان 1398) به پایان رسید که هیچ یک از نهادهادی فرهنگی مرتبط مستقیم و غیرمستقیم با کتاب، همچون نهاد کتابخانه های عمومی کشور، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، شهرداری ها، رادیو و تلویزیون و . هیچ اقدام و حتی تبلیغی در حد حرف هم برای کتاب نداشته اند. موضوع افزایش قیمت بنزین هم موجب شد که حتی کور سوی موقعیت کتاب کاملاً خاموش و فراموش شود. این در حالی است که شب و روز از تمام شبکه های صدا و سیمای جمهوری اسلامی از میرزا قاسمی» و باقلا قاتوق» و دیگر محصولات یک شرکت و دوغ و نوشیدنی های دیگر شرکت و انواع کالاها مرتب پیام بازرگانی پخش می شود!!

اما فرهنگ مطالعه که موجب اعتلای هر ملتی خواهد بود، متأسفانه اینچنین نادیده انگاشته می شود و عجیب نیست اگر ببینیم برخی از نمایندگان یا دولتمردان و اهالی ت به فکر کتاب نباشند و با وجدان خفته فقط به منافع شخصی خود یا جناح خود بیندیشند.

صدا و سیما از بودجه و پول مردم اداره می شود و سزا نیست تنها به برخی جنبه ها بپردازد و جنبه های مهم دیگر را فراموش کند. اگر فوتبال و والیبال و کُشتی مهم است که به جای خود هست، کتاب و فرهنگ هم، اهم است و اتفاقاً به دلیل خلاء فرهنگ در ورزش، همیشه در برخی تماشاچیان یا بازیکنان، مربیان و داوران، آسیب به جامعه رسیده است. آیا درست است که بگوییم چون فوتبال فیفا دارد، برای جزئیات اجرای آن تمام دستگاههای کشور دخیل و آماده و پاسخگو باشند، اما از نگاه دولت ها، کتاب» موضوع تفننی و غیر چالشی و غیر حیاتی تلقی شود و پس بگوییم گور بابای کتاب!!  

وزارت ارشاد نگذارد چنین تفکری غلبه کند و از نویسندگان و ناشران کتاب حمایت جدی داشته باشد. بحمدالله اکثر نمایندگان به نام فرهنگ برای تبلیغ خود مجوز رومه و سایر نشریات دریافت کرده اند و از مواهب حمایت ها و نیز وجوه آگهی ها و درآمدهای آن بهره مند می شوند. چرا باید فتیله کتاب پایین کشیده شود؟! به اعتقاد این قلم بسیاری از خطاهای اجتماعی و عوارض آن به علت بی توجهی به امر کتاب است.

چرا باید به دلیل مجوز یا عدم مجوز اکران یک فیلم سینمایی، این همه التهاب و پرسش و پاسخ وجود داشته باشد و تا سطح دادستانی کل کشور و رسانه های جهان حرف و حدیث پیش آید، ولی کسی برای کتاب فاتحه نمی خواند و در حد شلغم و چغندر هم حساب باز نمی کند؟!

البته که باید کتاب ها هم با محتوای ارزشمند و سازنده پدید آیند و از انحصار و چنگال افراد خاص خارج و به جامعه عرضه شوند. اگر امروز به فکر کتاب نباشیم قطعاً فردا و فرداها ناگزیر باید عوارض اجتماعی بیشتری را بپردازیم. چنین مباد.

                                              26 آبان 1398


انتشارات آشنایی منتشر کرد

پدرانه ­ها

(سیمای پدر، در نگاه شاعران گذشته و معاصر)

تألیف، تدوین و تنظیم: مبینا گنجی

با مقدمه ­ی جعفر سیّد

     

مقدمه (قلمرو پدر)

پدر، در خانواده سمبل مقاومت، ایستادگی و صبر است. اگر مشکلی برای هریک از اعضای خانواده پیش آید، همه انتظارها و نگاه ها به سمت مرد  خانه است. شکی نیست که مادر عواطف بسیار قوی دارد اما تردیدی نباید داشت که پدر رکن و ستون خانه است. چه بسا پدرانی که درد و مشکلات خود را بر زبان نمی ­آورند و در خود فرو می ­ریزند و رنج می­ برند. بی آنکه قصد مقایسه ­ی نقش پدر را داشته باشم، کوتاه می ­گویم که احساسات مادر معمولاً آشکار است و زود به شکل گریه یا خنده بروز می­ کند اما غم و شادی پدران بیشتر درونی و طولانی مدت است. یعنی از آنجا که نقش و رفتار مرد و زن تفاوت دارد، معمولاً پدران به سالیان آینده­ ی زندگی و فرزندان می­ اندیشند اما مادران به فکر لباس یا غذای امروز و فردای خانواده هستند.

اینکه بهتر است زمامدار خانواده مرد باشد و ضمن م با همسر و فرزندان، با اقتدار تصمیم نهایی را بگیرد، امر نکوهید ه­ای نیست و خود ن نیز اکثراً دوست نمی­ دارند که همسرشان انسانی ضعیف و تسلیم باشد. طبعاً برای هریک از اعضای خانواده وظایف و مسئولیتی معیّن است و به کمک هم چرخ زندگی را با توجه به شرایط اجتماعی به حرکت در می­ آورند. تمام اشخاص، در زندگی خود روزهای خوش و ناخوش و خدای ناخواسته تلخ دارند و اگر تحمل سختی­ ها برای رسیدن به اهداف متعالی باشد، پذیرفتنی است. خدا نکند که در خانواده­ ها زمینه ­ی اختلاف ­ها به کینه و نفرت و انتقام بینجامد که در این صورت دودش به چشم فرزندان می­ رود و حتی اگر با ریشه ­دار شدن، به طلاق هم منجر شود باز آثار و خاطراتش روح دو طرف آزرده خواهد شد.

در این مجموعه­ ی ارزشمند، پدیدآورنده­ ی محترم سرکار خانم مبینا گنجی با تلاش و کوشش و جستجو در برخی از کتاب ­های شاعران گذشته و حال و همچنین در رسانه­ های معتبر اینترنت اشعاری را فراهم آورده است و اشعار بخشی دیگر از شاعران گذشته و معاصر را به ایشان معرفی نمودم که در پرداختی با رسم الخط معیار تقدیم خوانندگان عزیز می ­شود.

لازم به اشاره است که سراینده­ ی بعضی از اشعار این کتاب مشخص نیست و این موضوع در ادبیات سابقه دارد و به عنوان اشعار لا ادری» نامیده شده است و اینجانب در کتاب از دیرباز با یمن» در این خصوص چنین نوشته ­ام:

در اسناد ادبی گونه ­هایی از اشعار هستند که به دلایلی نام سرایندگان آن مشخص نیست. شاید اسامی آنان با غفلت پدیدآورندگان و تذکره­ نویسان درج نشده باشد و یا خود شاعران پرهیز کرده ­اند و ذکر نام برایشان مهم نبوده است. شعر برای عارفان وسیله بوده نه هدف و بسیاری برای نام و عنوان کار نکرده ­اند. چنانکه حافظ می ­فرماید:

بشوی اوراق اگر همدرس مایی

که علم عشق در دفتر نباشد.

چه بسا این سواد (سیاهی) را - یعنی شعری که با مرکّب نوشته شده است - لب جوی می ­شستند تا حجاب دل نشود. و این سیاهی (سواد) مجازاً دانش نام گرفته است. اگر محمّد گل اندام اشعار حافظ را جمع ­آوری نکرده بود و به ترتیب حروف ابتثی در نیاورده بود، شاید ما امروز حافظ را این گونه نمی ­شناختیم.  

برخی از اشعاری که نام گوینده­ اش مشخص نیست، سروده­ های  بداهه ­ای هستند که زبان به زبان نقل شده ­اند و بعضاً حکم شعار را دارند. ممکن است از عیب شعر خالی نباشند امّا به دلیل مردمی بودنشان­ اهمّیّت دارند.

در نسخ ادبی نیز گاهی به دلیل بی ­دقتی یا ملاحظاتی نام شاعر درج نشده است و تذکره ­نویسان و گردآوران اشعار، ناگزیر کنار این اشعار می­ نوشتند: لا ادری» یعنی نمی­ دانم. در مفهوم (نمی­ دانم نام شاعر جه کسی است.) برخی از شعرهای به اصطلاح لا ادری» استخوان­دار و محکم است و در گونه­ های شعری می ­تواند به عنوان اثر برجسته، جایگاه داشته باشد و تنها اشکالش این است که نام سراینده ­اش مشخص نیست. بعدها کسانی گمان کردند لا ادری نام یک شاعر است و جالب اینکه ابراهیم صهبا رومه ­نگار و شاعر طنزپرداز، مجموعه اشعار شاعران گمنام را با عنوان دیوان حکیم لاادری» به چاپ رسانده است و دکتر باستانی پاریزی بر آن مقدّمه نوشته است.»[1]

البته احتمال می­ دهم بیشتر اینگونه اشعاری که برای پدران سروده شده از آنِ کسانی است که ذوق سرودن را داشته ­اند اما به طور جدی به آن نپرداخته ­اند اما هنگام کسالت یا دوری پدر و از دست دادنش به این اشعار پرداخته ­اند و احتمال قوی­تر دیگر اینکه برخی از مداحان برای مجالس ترحیم چنین اشعاری را با استفاده از ذوق خود یا دستکاری در اشعار دیگران برابر ریتم مرثیه خوانی نوشته باشند. بدیهی است اینگونه اشعار اگرچه مورد توجه قرار گیرند اما جزء اسناد ادبی شناخته شده منظور نمی ­شوند.

امیدوارم حاصل کوشش مؤلف این کتاب، فرزند ادب دوست و نیک اندیش ایران زمین، برای پدران عزیز  مورد پسند طبع و ذوق دوستداران شعر و ادب به ویژه دختران و مادران واقع شود. با تأیید حق تعالی.

1- از دیرباز با یمن»، جعفر سید، چاپ دوم، 1396، انتشارات آشنایی،  بخش سوم، ص 176 و 177.

                                 جعفر سیّد پاییز 1398

 


1- از دیرباز با یمن»، جعفر سید، چاپ دوم، 1396، انتشارات آشنایی،  بخش سوم، ص 176 و 177.


 

برای نخستین بار در کشور توسط انتشارات آشنایی منتشر شد:

کاربرد tDCS

در روانشناسی

تدوین و تنظیم:

ندا رفیعی طاری، محیا عبدیان­(مهتاب)

(پژوهشگران روانشناسی شناختی شناخت اجتماعی)

در سال­هاي اخیر پژوهش و تحقیق درباره­ ی کارآمدی روش ­های غیـرتهاجمی تحریـک مغـزی افـزایش یافتـه اسـت. بـه ویژه تحریک الکتریکی مستقیم فرا جمجمه ­ای (tDCS) نتایج امیدوار کننده ­اي نشان داده است.[1]

tDCS)) تکنیکی غیـرتهـاجمی است که می ‏تواند با اسـتفاده از یـک جریـان الکتریکی ضـعیف بر جمجمـه، تغییـرات مـوقتی در تحریـک ‏پذیري مناطق قشري ایجاد کند. پارامترهاي فیزیکی tDCS شامل: شدت جریان تحریـک، انـدازه الکتـرود، مـدت زمـان تحریک و قطبیت جریان (آند یا کاتد) هستند که تغییردر هر یک از این متغیرها موجب تأثیرات متفاوتی می ­شود.[2]

تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه­ ای بـا تغییر تحریک ‏پذیري نورون هـا و جابجـایی پتانسـیل غشـاي نــورون هــای ســطحی در جهــت دپولاریزاســیون یــا هــایپرپولاریزاسیون، موجب شلیک بیشتر یا کمتر سـلول هـاي مغـز می­شود.[3]

 تحریـک الکتریکی مستقیم فرا جمجمـه ‏ای بـا استفاده از جریان مستقیم الکتریکی به منظور تغییـر تحریـک ‏پذیري قشر در نواحی مورد نظر موجب افزایش یا کاهش کارکردهای مغزی می ‏شـود[4] با این کـه کـانون تحریـک الکتریکـی مسـتقیم فراجمجمه‏ ای تا انـدازه ای محـدود اسـت، امـا تـأثیرات کارکردی آن مستقیماً در ناحیه ی محدود بـه زیـر الکترودهـا ظاهر می ‏شود[5]

مطالعـات اولیـه ی تحریک الکتریکی مسـتقیم فراجمجمـه ‏ای عمدتاً بر روی قشر حرکتی و بینـایی انجـام شـده اسـت، اما امروزه مطالعات در مورد تأثیر تحریک الکتریکی مستقیم فراجمجمه ‏ای بر قشر پـیش پیشـانی خلفـی جانبی، در حال افزایش است.[6]

بررسی این دستگاه و تاثیرات آن می ‏تواند نوید بخش بوده و به درمان اختلالات عصبی و روان شناختی کمک نماید. در این کتاب سعی شده است به توضیحات بیشتر در مورد این دستگاه، روش استفاده از آن و همچنین مواردی که این روش می ‏تواند در آنها تاثیر گذار باشد، پرداخته شود.

 


[1]- اوهن و همکاران، 2008

[2]- کلارک،2011.

[3]- نیچه،2005.

[4]- نیچـه و همکـاران،2005.

[5]- نیچـه و همکـاران،2005.

[6]- تئو و همکاران، 2019.

 


انا لله و انا الیه راجعون همچو حافظ همه شب ناله و زاری کردیم کای دریغا به وداعش نرسیدیم و برفت با اندوه بسیار باخبر شدم شاعر گرانمایه، عضو دیرین شورای شعر وزارت ارشاد اسلامی، استاد احمد نیک طلب (معروف به یاور همدانی) پدر شاعر و نویسنده بابک نیک طلب شاعر، و همکار سابق اداره کل فرهنگی و هنری وزارت آموزش و پرورش، چشم از جهان فرو بست و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا در جوار شاعرانِ زنده‌یاد مشفق کاشانی، محمود شاهرخی، حسین آهی، محمدعلی مردانی، مهرداد اوستا، سپیده

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

شرکت هیوا الماس آویژه خانه سلامت بانوان